یک روز به هنگام استراحت صدایی از کوزه معیوب برخاست : ای میراب ! مرا چه سود به کار تو ؟ مرا کنار بگذار و کوزه دیگری اختیار کن .
میراب به پشت سر کوزه اشاره کرد و گفت : تمامی گل ها و سبزه هایی که در اطراف راه دربار روییده اند از سر جود توست ، آن وقت جواب آنها را چه دهم ، ناسالمی تو اگر چه مرا خسته می کند ولی در عوض چنین منظره زیبایی را به وجود می آورد . آیا کوزه سالم توانایی چنین کاری را دارد؟
شناخت ريشه هاي مراسم «سيزده به در» در ايران و جهان
ايران زمين از دير باز جايگاه زندگي قومي متمدن و با فرهنگ بوده است . اين تمدن با کاوش هاي به عمل آمده درمناطقي همانند "شهر سوخته" زابل از قدمتي بسيار بيشتر از ورود قوم" آريا" به اين سرزمين ، که اکنون نام خود را نيز از نام قوم سکني گزيده در خود وام گرفته ، برخوردار است
بسط و گسترش تمدن درايران که با ورود قوم آريا از پيشرفتي چشمگير بر خوردار شد ، بستري مناسب براي رشد مفاهيم خاص و منحصر به فردي به وجود آورده است که خصيصه هاي تمدن ايراني را شکل داده اند و به اين ترتيب اين تمدن را از ديگر تمدن هاي جهان متمايز کرده اند . از اين جمله مي توان به مفاهيم خاصي که در تمدن ايراني به اعداد نسبت داده شده ، ياد کرد .

اعداد هفت، سه، سيزده و بسياري اعداد ديگر در ايران باستان مفاهيمي پيچيده از تأثيرات نجومي و پديده هاي جاري در قرن ها و دوره ها را پذيرفته اند . جلوه بروني اين مفاهيم در نمايه هايي همچون هفت سين، هفت خوان رستم، هفت شهر عشق، هفت اورنگ و" سيزده به در" به طور روشن نمايان است.
سيزده به در يکي از سنت هاي رايج ايراني است که از قدمتي زياد برخوردار است . اين سنت با فراگيري خود در کل پيکره اجتماعي ايران، يک اسطوره معنايي در کنش و رويکردي هم گرا در سطح وسيع اجتماعي به وجود مي آورد .
در زمينه پيدايش نام" سيزده به در" در ميان آثار به جا مانده از گذشتگان اتفاق نظر محسوسي به چشم نمي خورد، ولي بايد اذعان داشت که اين روز درميان اهالي ايران داراي جايگاه خاص تاريخي بوده است تا آنجا که در زمينه تبار شناسي "سيزده به در" بايد به اساطير قديمي بر جاي مانده در ايران رجوع کرد .
در اساطير ايران، عمر جهان هستي 12 هزار سال پيش بيني شده است . پس از اين دوره جهان بسته مي شود و انسانها که وظيفه شان جنگ عليه اهريمن است، با سپري شدن اين 12 هزار سال و ظهور سوشيانس ( ناجي موعود ) سرانجام به پيروزي و ظفر مي رسند .
به نظر مي رسد عدد 12 از بروج دوازده گانه گرفته شده باشد که آگاهي نسبت به آنها نشان از وسعت دانش علمي ايرانيان در آن زمان در علم ستاره شناسي داشته است .
به اين ترتيب ، در تقويم ايراني ، نخستين دوازده روزسال ، «جشن زايش انسان ها» تمثيلي از 12 هزار سال زندگي و نبرد با اهريمن است و روز سيزدهم تمثيلي از هزاره سيزدهم و آغاز رهايش از جهان مادي است. به همين دليل نيز ، روز سيزدهم که در واقع نمادي از زندگي انسان ها در پرديس است ، متعلق به فرشته باران انگاشته مي شد ، زيرا نزول باران بهاري باعث سر سبزي و طراوت زمين شده و نمايه اي از بهشت را به وجود مي آورد . اين اعتقاد در ايران باستان موجب مي شد ، سيزدهم نوروز ، روز ويژه طلب باران بهاري براي کشتزارهاي نودميده، انگاشته شود

.
در اين روز ، از دير باز مردم ايران به دشت و صحرا مي رفتند تا با شکست ديو خشکسالي ، گوسفندي براي فرشته باران ، قرباني و بريان کنند تا اين فرشته کشت هاي نو دميده را از باران سيراب کند.
البته بايد دانست که تمدن ايراني تنها تمدني در جهان نيست که از اين گونه ويژگي هاي فرهنگي برخوردار است بلکه با نگاهي علمي و دقيق به تمدن هاي ديگر نيز مي توان اشتراکات فرهنگي زيادي کشف کرد .
در همين زمينه دکتر بهرام فره وشي در کتاب «جهان فروري» به رابطه و اشتراک رسم سيزده به در ايراني با جشن هاي کارناوالي در ميان ملل هند و اروپايي اشاره مي کند و مي نويسد:
خنده و شادي در جشن هاي بهاري ملل ديگر هند و اروپايي گاه جزئي از مراسم ديني است و بايد انجام شود و يکي از هدف هاي مراسم قديم کارناوالي که در جشن هاي بهاري انجام مي شده و مي شود، پديد آوردن شادي در نهاد مردمان است که بقاياي آن در مراسم عيد نوروزي و حاجي فيروز هنوز بر جاي مانده است.»
در ميان ملل هند و اروپايي به ويژه ملت هاي اسلاوي، هنوز جشن بهار با مراسم باشکوه کارناوالي برگزار مي شود و قرايني تاريخي در دست است که نشان مي دهد جشن بهاره ايراني نيز روزگاري همراه با مراسم کارناوالي بوده است.
در برخي از سرزمين هاي اسلاوي يک دوره دوازده روزه جشن هاي کارناوالي در آغاز سال نو وجود دارد که ريشه عميق هند و اروپايي دارند. در اين جشن ها مردم با ماسک هاي حيوانات گوناگون که نماينده ارواح هستند مي رقصند ؛ بنا بر سنت هاي قومي اين سرزمين ها، دوازده روح پليد در تمام مدت سال ستون هايي را که دنيا بر آنها قرار گرفته است مي جوند و هنگامي که ستون ها در شرف فرو افتادن هستند، سال به آخر مي رسد و ارواح خبيث براي جشن و شادي بيرون مي آيند اما در مدتي که مشغول رقص و شادي هستند، ستون هاي جهان به خودي خود مرمت مي شوند و به حال نخستين در مي آيند و جهان فرو نمي ريزد. اين ارواح در روز سيزدهم سال نو به زمين فرو مي شوند تا کار خود را از سر گيرند. بنابراين دوازده روز آغاز سال روزهاي پراهميتي هستند و وظيفه مهمي را در نگاه داشت جهان و زندگي بشري دارند و روز سيزدهم آغاز زندگي عادي انسان است. بنابراين اعتقاد اسلاوي روز سيزدهم ، روز جشن نجات جهان و دوره تکامل جديد ستون هاي جهان است .

به خوبي مشخص است که اين اعتقاد "هند و اروپايي" از شباهتي بي مانند با اعتقاد باستاني ايراني که در مورد سيزده به در ذکر شد برخورد است . در واقع مي توان گفت ، از اين لحاظ " مراسم" سيزده به در" ريشه در يکي از قديمي ترين مشترکات اعتقادي اقوام هند و اروپايي دارد .
از سويي ديگر با توجه به قدمت مراسم سيزده به در در ايران مي توان نمود و تاثير آن را در ديگر مناطق دنيا از جمله اروپا به خوبي پي گرفت . در همين رابطه دکتر محمود روح الاميني، در کتاب «آيين ها و جشن هاي کهن در ايران امروز»، به شباهتي بين «سيزده به در» و برخي از رسم هاي کاتارها (CATHARA) (بازماندگان مانويان در اروپا) که فرهنگي ترکيبي از انديشه هاي زردتشتي و فلسفه باستان و مسيحيت دارند، اشاره مي کند و توضيح مي دهد : کاتارها در روز عيد «پاک» در برخي از سال ها که به روز سيزده فروردين نزديک است از خانه بيرون آمده و روز را در دامن صحرا و کنار کشتزار مي گذرانند، و براي ناهار با خود تخم مرغ مي برند. در اين روز پنهان کردن تخم مرغ در گوشه و کنار و پيدا کردن آنها سرگرمي کودکان است.
به هر جهت آنچه مشهود است ، اجراي مراسم سيزده به در در ميان ايرانيان از دير باز امري بسيار جدي بوده است که همواره با برپايي مراسمي خاص همراه بوده است . از آن جمله مي توان به غذاهايي که مردم به طور سنتي در روز سيزده به در مي خوردند اشاره کرد . خوردن کاهو سکنجبين و چغاله بادام از خوردني هاي مرسوم عصر سيزده به در است.
در تهران قديم آن گونه که جعفر شهري، نويسنده کتاب «تهران قديم» روايت کرده در روز سيزده به در مردم نسبت به طبخ و مصرف دمي يا دمپختک باقلا که غذاي اصلي محسوب مي شد و سپس بلغور يا آش رشته اقدام مي کردند .
حبوبات و سبزيجات آش و بلغور در خانه پخته مي شد و تنها در دشت و باغ، آب و رشته آن افزوده مي شد. اما مرسوم بود که از قابلمه بزرگ آش رشته، حتي شده به اندازه يک پيش دستي يا نعلبکي به اطرافيان بخشيده مي شد. زيرا معتقد بودند که ممکن است در آن ميان، پسري نابالغ، زني حامله و يا طفلي باشد که هوس کرده باشد. آنها معتقد بودند که طفل اگر بوي غذايي حس کند و به او داده نشود، روحش مي پرد، اگر پسري نابالغ در چنين وضعيتي قرار گيرد، نطفه اش مي ريزد و زن حامله، بچه اش سقط مي شود يا ناقص به دنيا مي آيد.
هر چند امروزه مردم بيشتر به همان رسم باستاني کباب کردن گوشت گوسفند در روز سيزده به در گرايش يافته اند تا طبخ دمپختک يا آش رشته ، اما اينک علت اينکار نه اعتقادات اسطوره اي، بلکه راحتي انجام اين کار در دامان طبيعت است . به همين دليل نيز با توجه به بي احتياطي برخي از خانواده ها در استفاده از آتش در دل جنگل ها در اين روز ، هر ساله آتش سوزي هاي بزرگ و يا کوچکي در برخي نقاط جنگلي رخ مي دهد که باعث تخريب محيط زيست مي شود .
به نظر مي رسد در اين روز با توجه به پيشينه اسطوره اي آن ، سيزده به در روندگان بايد نسبت به نگهداري محيط زيست نهايت توجه و دقت را نشان دهند
منبع : خبرگزاري مهر
ارائه نظرات مختص اعضاي سايت ميباشد.
لطفا ثبت نام كرده و لاگين كنيد.